شعر طنز مرغ آهنگ جدایی ساز کرد

شعر | شعر طنز | شعر طنز مرغ آهنگ جدایی ساز کرد

شعر طنز و خنده دار مرغ آهنگ جدایی ساز کرد,شعر طنز گرانی مرغ,شعر طنز گران شدن مرغ

مرغ آهنگ جدایی ساز کرد

ناگهان از سفره ام پرواز کرد

از فراقش قلب بشقابم شکست

قاشق و چنگال من در غم نشست

مرغکم رفتی تو از پیشم چرا

کردی از پیش خودت کیشم چرا

من به تو خیلی ارادت داشتم

حشر و نشری با کبابت داشتم

خاطراتت مانده در کنج اجاق

سوخت قلب دیگ تفلون از فراق

ران و بال و سینه ات یادش بخیر

قلب چون آیینه ات یادش بخیر

با سس قرمز چه زیبا می شدی

خوب و دلچسب و دلارا می شدی

ای فدای ژامبون رنگین تو

سوپ های داغ و آن ته چین تو

ناز کم کن پیش ماها هم بیا

لطف کن ،یک شام، اینجا هم بیا

دستمان از گوشت دور است ای نگار

پس تو دیگر اشکمان را در نیار

زندگی بی تو جهنم می شود

سکته ،اسبابش فراهم می شود

ای فدای قُد قُدایت باز گرد

این دل و جانم فدایت باز گرد

بی تو باور کن که مردن بهتر است

از جهان تشریف بردن بهتر است

تازگی از دیگران دل می بری

هرکه بامش بیش ،با او می پری

در نبودِ هیکل زیبای تو

دلخوشم با سنگدان و پای تو

پس چه شد آن بال های خوشگلت

لک زده است این دل برای شنسلت

ذهن یخچالم پُر است از یاد تو

بازگرد ای خوشگل تو دلبرو

شعر | شعر طنز | شعر طنز مرغ آهنگ جدایی ساز کرد

شعر خنده دار نبرد رستم و تهمینه با ویروس

شعر طنز ، اشعار خنده دار ، نبرد رستم و تهمینه با ویروس

شعر طنز و خنده دار نبرد رستم و تهمینه با ویروس,شعر خنده دار رستم دستان,اشعار طنز رستم تهمتن

کنون رزم virus و رستم شنو

دگرها شنیدستی این هم شنو

که اسفندیارش یکی disk داد

بگفتا به رستم که ای نیکزاد

در این disk باشد یکی file ناب

که بگرفتم از site افراسیاب

برو حال می کن بدین disk هان!

که هم نون و هم آب باشد در آن

تهمتن روان شد سوی خانه اش

شتابان به دیدار رایانه اش

چو آمد به نزد mini tower اش

بزد ضربه بر دکمه power اش

دگر صبر و آرام و طاقت نداشت

شعر خنده دار نبرد رستم و تهمینه با ویروس

مران disk را در drive اش گذاشت

نکرد هیچ صبر و نداد هیچ لفت

یکی list از root دیسکت گرفت

در ان disk دیدش یکی file بود

بزد enter آنجا و اجرا نمود

کز ان یک demo گشت زان پس عیان

به فیلم و به موزیک و شرح و بیان

به ناگه چنان سیستمش کرد hang

که رستم در آن ماند مبهوت و منگ

چو رستم دگر باره reset نمود

همی کرد هنگ و همان شد که بود

تهمتن کلافه شد و داد زد

ز بخت بد خویش فریاد زد

چو تهمینه فریاد رستم شنود

بیامد که لیسانس رایانه بود

بدو گفت رستم همه مشکلش

وز ان disk و برنامه خوشگلش

چو رستم بدو داد قیچی و ریش

یکی bootable دیسک آورد پیش

یکی toolkit اندر آن disk بود

بر آورد آن را و اجرا نمود

همی گشت toolkit هارد اندرش

چو کودک که گردد پی مادرش

به ناگه یکی رمز virus یافت

پی حذف امضای ایشان شتافت

چو virus را نیک بشناختش

مر از boot sector بر انداختش

یکی ضربه زد بر سرش toolkit

که هر بایت ان گشت هشتاد bit

به خاک اندر افکند virus را

تهمتن به رایانه زد بوس را

چنین گفت تهمینه با شوهرش

که این بار بگذشت از پل خرش

قسم خورد رستم به پروردگار

نگیرد دگر disk از اسفندیار

شعر طنز ، اشعار خنده دار ، نبرد رستم و تهمینه با ویروس