اس ام اس ولنتاین sms valentine

اس ام اس تبریک ولنتاین ، اس ام اس خنده دار ولنتاین

اس ام اس ولنتاین , جوک ولنتاین , تبریک ولنتاین , اس ام اس عاشقانه و خنده دار ولنتاین

جدیدترین اس ام اس های زیبا و عاشقانه در مورد روز عشق ( ولنتاین ) در سال 2015 ، در ادامه اس ام اس ها را مشاهده نمایید

اس ام اس ولنتاین

sms valentine

ما دخترا اصن راضی به زحمت نیستیم

شما پسرا به زحمت بیفتین برای ولنتاین

.

.

.

الکی مثلا دخترا مادی گرا نیستن

اس ام اس ولنتاین

sms valentine

دیروز دوس پسرم با یه خط دیگه امتحانم کرد

منم با افتخار تو این امتحان رد شدم :)

هیچی دگ ولنتاین ندارم امسال :|

اس ام اس ولنتاین

sms valentine

مهم نیست ولنتاین یا سپندار مذگان

هر دوبهانه اند برای اینکه به تو بگویم

بی بهانه دوستت دارم

اس ام اس ولنتاین

sms valentine

وای ولنتاین هم داره میرسه

به نظرتون چی بخرم واس عجقم که شوکه بشه ؟

.

.

.

الکی مثلا منم مخاطب خاص دارم

اس ام اس ولنتاین

sms valentine


ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺰﺩﺵ ﻣﻴﮕﻪ :

ﺷﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ ﺧﻮﻓﻲ ، ولنتاین میخوای ﺑﻼﻡ ﭼﻲ بخلی؟

پسره میگه : بسته آموزشی بالا بالا تا مثل آدم حرف بزنی!

اس ام اس ولنتاین

sms valentine

خداشاهده بعد ولنتاین کسی بهم پیشنهاد بده!

جوری میزنمش که صداسگ بده

اس ام اس ولنتاین

sms valentine

ولنتاین اعصاب ندارم هى بیاین بگین من و کادوم

من و عشقم

من و خرسم

من و شکلاتام

من و کوفت..

من و مرض..

از الان گفته باشم : بلاک

اس ام اس ولنتاین

sms valentine

پسر است دیگر

از زور کادو ولنتاین ، دعوا راه می اندازد قهر میکند که ندهد

اما کور خونده است

دختر است دیگر ، می گیرد …

اس ام اس ولنتاین

sms valentine

اینا که میگن ولنتاین و این مسخره بازی ها چیه

همونایی هستن که روز بعد از ولنتاین

چالش کادوی کی بهتره راه می‌ندازن

اس ام اس ولنتاین

sms valentine


اس ام اس ولنتاین sms valentine

اس ام اس زیبا سری 50

اس ام اس زیبا , پیامک زیبا

اس ام اس زیبا سری 50

sms ziba

اتاق سوت و کورم جهان کوچکی است

برای سر کردن با این همه تنهایی و دلتنگی …

اس ام اس زیبا سری 50

sms ziba

بیشتر آدما تجربه یه شب تا صبح نخوابیدن رو دارن

یه شب تا صبح توی جا غلت زدن و چشم بر هم نذاشتن!

بیشتر آدما همون شب بین دو راهی عقل و احساسشون به فنا رفتن

و دیگه هیچ وقت زندگی نکردن ، فقط زنده بودن!

اس ام اس زیبا سری 50

sms ziba

گاهی یجوری می شکننت

که وقتی تیکه هاتو به هم میچسبونی یه آدم دیگه می شی

نزدیک شب بود و هوا سرمه ای شده بود.مارک که احساس کرده بود وضعیت کمی بهتر شده از پله ها پایین امد.اتاق نشیمن خالی بود و صدایی هم شنیده نمیشد.به پنجره نگاه کرد و لینک را یافت.او سراسیمه به چمن ها دست میکشید.مارک متعجب در ساعت gucci طرح love خروجی را باز کرد و به سمت دوستش رفت.لینک چمن را میگشت و هنگامی که چیزی نمی یافت قسمتی دیگررا جستجو میکرد.مارک کمی منتظر ماند اما لینک متوجه حضور او نشد.صدایش را صاف کرد و گفت: -حالت خوبه؟ لینک سرش را چرخاند.صورتش نگران بود.کمی به مارک نگاه کرد و باز مشغول گشتن شد: -تو نمی فهمی. -چی رو نمی فهمم؟ -باید اون دفترچه رو پیدا کنم.ولی نمیتونم. مارک همچنان متعجب به او نگاه میکرد.از اینکه دفترچه برای لینک انقدر مهم بود گیج شده تی هر اتفاقی که داره میفته توی دفترچه بود...بعد بهم گفتی که می برنت گرین گرس!میدونم این موضوع تا وقتی که اون دکتر نیومده بود مطرح نشده بود...این که زیر زمین این بیمارستان هم یه دیونه خونس...توی...دفترچه بود؟ ت.گفت بهتره بستری بشی! لینک دوباره لبخند زد و با صدایی ارام گفت: -باشه!کدوم بیمارستان؟ مکس متعجب به او نگاه کرد.اب دهانش را قورت داد و جوابش را داد: -گرین گرس.واقعا مشکلی نداری؟ لینک از تخت اس ام اس زیبا سری 51 پایین امد و به سمت در رفت: -نه!مادرم کجاست؟ مکس جواب داد: -گفت یه کاری داره...حالش یکم گرفته بود. لینک زیرلب گفت: -ای کاش قبل رفتنش میدیدمش. و از در بیرون رفت.مکس ازجایش بلند شد: -این تصمیم اون نبود! لینک اهی کشید: -میدونم...بخاطر این نمیخواستم ببینمش. *** جین در جاده با سرعت رانندگی میکرد.دستانش یخ زده بودند و هق هق میکرد.سعی میکرد جلوی گریه ی خود را بگیرد اما نمیتوانست.پس ارام گریه می کرد.وقتی به خودش امد دید در جاده ای باریک خاکی،کنار کوه رانندگی میکند.شکه شد و رو به جلو خم شد تا بداند کجاست که ناگهان صدای ترق تروق بدی از کاپوت ماشین و شیشه ی جلو بلند شد و تکان ترسناکی به ماشین داد.جین شکه شد و جیغ بلندی کشید و سعی کرد ماشین را کنترل کند.شیشه ی شکسته ی ماشین دید او را گرفته بود.دائما فرمان را به جهات مختلف میچرخاند اما ماشین تعادلش را از دست داده بود.انگار چیزی قبود. -چی ساعت gucci طرح love اون دفترچه انقدر مهمه؟فقط یه دفترچه ی قدیمی بود! لینک که از یافتن دفترچه ناامید شده بود بلند شد و با صدایی بی روح گفت: -تو در هر صورت باور نمیکنی...خودمم باورم نمیشه.بیا بریم تو. مارک پافشاری کرد: -بهم بگو!من انداختمش پایین!چی توش نوشته بود؟ لینک ایستاد و گفت: -هرچی که داره اتفاق میوفته توش بود... لینک کمی به او توضیح داد و به سمت خانه رفت.به استراحت نیاز داشت. فصل هفتم صفحه ی 40  -شب بخیر... صدایی ملیح که در فضای تهی می پیچید.همان حاله ی درخشان و نقره ای...این بار بالای سر لینک...با همان چیزی که در دستش بود.لینک احساس درد میکرد اما ان کالبد نقره ای چشم او را خیره کرده بود.حاله از نزدیک کمی واضح تر بود.حاله زنی نحیف با موهای بلند بود.لینک نمیتوانست از روی زمین ساعت gucci طرح love بلند شود.نمیتوانست تکان بخورد.حاله به لینک نگاه میکرد.دستانش را بالا برد و جسم نقره ایی که در دستانش بود را فشرد: -شب بخیر...رین. تق...! لینک باز هراسان روی زمین سرد انباری لرزید و از خواب پرید.گونه اش سرمای کف انباری را احساس کرد.سرش را بلند کرد و به اطراف نگریست.او در انبار چکار میکرد؟ان هوای تاریک و سرد و صدای بطری های غلتان او را به لرزه انداخته بود.تلوتلو خوران از در بیرون رفت.پاهایش کمی میلرزیدند.خود را به در ورودی خانه رساند و در را باز کرد.هنوز کمی گیج بود که ناگهان متوجه جمعیتی شد که در روبه رویش ایستاده بودند.مارک،مکس،امی،خانم فیونا و خدمتکارش،مادرش...مادرش کی از سفر برگشته بود؟!مادرش که هنوز پالتوی خود را درنیاورده بود با چهره ای رنگ پریده به لینک نگاه کرد.بعد از کمی ساعت gucci طرح love درنگ اهی کشید و با صدایی گرفته گفت: -کجا بودی لینک؟!فکرنکردی که ممکنه نگرانت بشیم؟ لینک ارام ارام به جلو امد بدون اینکه بداند چرا می لنگید.دستش را روی قلبش گذاشت و سعی کرد حرف بزند: -من...حالم خوبه...خوبـ...خوبم ناخوداگاه به خدمتکار نگاه کرد.ناگهان چشمانش سیاهی رفت و تصویر جلویش عوض شد!تمام کسانی که جلوی چشماش بودند،تمام وسایل ها...همه چیز قدیمی شده بود.لباس های پفی و دیوار های پررنگ و سلطنتی،حتی کسانی که روبه رویش بودند دیگر خانواده اش نبودند.عجیب...بازهم ان ها را میشناخت!به پیرزن نگاه کرد که درواقع خدمتکار خانم فیونا بود و روی زمین افتاد.تازه صدای اطرافیانش را شنید که اسمش را فریاد می زدند.اما انگار میگفتند:رین!او این اشخاص را کجا دیده بود؟خواب ساعت gucci طرح love عجیبش که در روز های اول ورود به این خانه دیده بود...رین!او دیگر نمیتوانست فکر کند...خانه ی قدیمی را با قدم هایش طی کرد.جلو رفت تا به اتاق نشیمن برسد.زنی را دید که با لباس خاکستری روی مبل لم داده بود و چون رین(لینک) پشت سر او بود نمیتوانست صورتش را ببیند.اما رین او را میشناخت.به سمتش رفت.به سمت مبل قدیدمی... لینک لحظه ای چشمانش را باز کرد و مادرش را بالای سرش دید.مادرش با بغض به او نگاه میکرد.لینک با صدایی گرفته گفت: -ما...مادر... مادرش با بغض حرفش را قطع کرد: -بهت مرفین تزریق کردن...الان دوباره خوابت می بره!پس خوب گوش کن.یه قول به من بده! و به صورت سرد لینک دست میکشد: -قوی باش...قول بده قوی باشی! لینک برای گفتن چیزی که میدانست عجله داشت: -مادر م ساعت gucci طرح love   ... -فقط مقاومت کن!همه چی درست میشه! بعد بغضش ترکید و از انجا با سرعت دورشد.لینک خواست صدایش بزند اما دوباره بیهوش شد.لینک از خواب برمیخیزد ولی این بار تبسمی تلخ زد.روی تخت نشست و مکس را بالای سرش دید.مکس در لبخندش دروغ دیده می شد.با صدایی ارام گفت: -خوشحالم که به هوش امدی...دکتر گفت چون داروهات رو نخوردی اینجوری شدی!نگران نباش... لینک حرفش را قطع کرد.اینبار با صدایی ارام و ناراحت: -من خوبم...چیز دیگه ای میخوای به من بگی نه؟ مکس کمی درنگ کرد و بعد اهی کشید.با صدایی لرزان گفت: -اره...راستش...لینک!دکتر گفت تو خواب گردی داری و...این یه خواب گردی معمولی نیسمارک با صورتی عبوس روی مبل لم داده بود.حالا که رفیقش در ان خانه نیست هیچ چیز برایش ساعت gucci طرح love جالب نبود.باید سری به بیمارستان میزد.انگار باید چیزی را به لینک میگفت.اما برایان را به او سپرده بودند.مکس برای پر کردن فرم بیمارستان و مراحل دیگر بیرون رفته بود.ناگهان در باز شد.مارک به در نگاه کرد و با تعجب گفت: -امی؟! امی با صورت ارام و لبخند شادش سلام کرد: -راستش در حیاط باز بود...نمیخواستم بی اجازه بیام تو ولی(و ماشین پلاستیکی قرمزی را نشان داد)فکر کنم این مال اون پسربچه ایه که تو خونه ی شماست.افتاده بود تو حیاط ما. مارک صورتش چروک شد: -توی حیاط شما!؟در باز بود!؟ ناگهان قلبش به تپش افتاد.برایان!او بیرون رفته بود!؟از روی مبل جست و به سمت حیاط دوید.با دیدن برایان و دختربچه ی موطلایی ارام گرفت.نفس عمیقی کشید.داشتند با باگزی بازی میکردند.امی گفت: -اون خواهرمه! ساعت gucci طرح love دختر خوبیه! مارک که ارام گرفته بود گفت: -میدونم تو هم دختر خوبی هسـ...منظورم اینه که ممنون که اسباب بازی برایان رو اوردی!لینک صدایش را جدی تر کرد: -بهت گفتم هول نکن مارک!چیه این موضوع نگرانت کرده؟ مارک نفس عمیقی کشید و بعد جواب داد: -یعنی تو نگران نیستی!؟بردنت دیونه خونه نه اردو! -چی دیدی که حرفامو باور کردی؟اگه واقعا دیونه بودم اینقدر نگران نمیشدی! مارک درنگ میکند.لینک نیش خندی میزند و میگوید: -نگران نباش.یه دیونه هیچکس رو دیونه خطاب نمیکنه!هرچی بگی باور میکنم! مارک نفس عمیقی میکشد و جواب میدهد: -من رفتم توی انباری...اونی که توی حیاطه.یه صفحه از دفترچه که یه نفر توش نوشته بود"سه روزه که توی بیمارستان گرین گرس بستری شدم..."مطمئنم مال همون دفترچه ای بود ساعت gucci طرح love که اون روز از پنجره پرت شد بیرون. لینک به مارک چشم دوخت: -یه صفحه از دفترچه رو پیدا کردی؟خوب گشتی ببینی خود دفترچه هم اونجا هست یا نه؟ مارک حرف خودش را ادامه داد: -میدونم اون دست خط تو نبود ولی من نمیتونم با یه تیکه کاغذ بیارمت بیرون...من امروز توی راه چیزی دیدم حتی باگزی هم بهش پارس کرد ولی... او نفس نفس میزد.گیج شده بود.نمیدانست خودش هم دچار توهم شده یا باید به دوستش اعتماد کند و همه چیز را بگوید.لینک سعی کرد ارامش کند: -مارک گوش کن!به من گوش کن...اروم باش و بگو چی دیدی؟با دقت فکر کن! مارک نفس هایش ارام تر شد و بعد چیزی را گفت که لینک نمیخواست بشنود: -مطمئن بودم اونی که دیدم تو نبودی...ولی صورت شرورش خیلی شبیه تو بود.با چشمای نقره ای...شاید بالشت طبی تنفسی زانکو  هم قرمز ولی قهوه ای نبود! لینک احساس کرد چشمان قهوه ایش لحظه ای سیاهی رفت!یاد صفحه 40 دفترچه افتاد"اون کیه که با قیافه ی من تو خونه پرسه میچرخه؟"دیگر نفس کشیدن هم برایش سخت شده بود.مارک جای کدام شخصیت را گرفته؟یعنی دوستش را هم از دست میدهد؟ امی با سر جواب داد.بعد گفت: -لینک حالش خوبه؟ مارک به امی نگاه کرد.امی ادامه داد: -راستش خبرای بدی درباره دوستت شنیدم...متاسفم!حالش خوبه؟ مارک به بچه ها نگاه کرد و گفت: -نمیدونم...راستی چرا خواهرت انقدر ساکته؟ امی اهی کشید و من من کنان گفت: -خب...راستش اون...لال شده!نپرس چرا...حتی خیلی وقت بود که نزدیک کسی نمیشد!اما امروز با خوشحالی با او پسربچه بازی میکنه! انگار در ذهن مارک جرقه ای روشن شد پایه عکاسی مونوپاد  .جویده جویده گفت: -امـ...امی!من باید برم یه جایی.به کمکت نیاز دارم! امی منتظر ادامه ی حرفهایش بود.به نظر می امد که علاقه به همکاری دارد.مارک ادامه داد: -میتونی چند ساعتی مواظب برایان و خواهرت باشی؟ *** لینک روی صندلی نشسته بود و در افکار خودش غرق شده بود.نگران چیزهایی بود که منتظر بود اتفاق بیفتند.مکس نگاهی به لینک کرد و گفت: -میدونی چیه...من هنوز فرم بیمارستان رو تحویل ندادم.مارک بیرونه میخوای ببینیش؟ لینک صورتش را چرخاند     و به اس ام اس بغض جدید ۹۳ غمناک غمگین لبخند مکس نگاه کرد: -میتونم؟ مکس سر تکان داد و کنار رفت تا او به سمت در خروجی برود.مارک بیرون در داشت با هوای دهانش دستانش را گرم میکرد و راه میرفت که لینک را دید.باگزی هم کنار موتورش بود.به سمت لینک رفت و گفت: -حالت خوبه رفیق؟ لینک نگرانی مارک را فهمید.مارک ترسیده بود و عصبی.کمی میلرزید ولی نه از سرما...لینک علت ترسش را میدانست: -اروم باش مارک...هنوز اتفاق خاصی نیفتاده! لینک صدایش ارام تر وجدی ترشده بود.مارک اب دهانش را قورت داد و گفت چای سبز لاغری تیما -اون روز که توی حیاط دنبال دفترچه میگشتی و...بهم گفدرتمند داشت ماشین را چپ میکرد.جین نفسش بالا نمی امد و با صدایی خفه ناله میکرد.سعی میکرد فرمان را کنترل کند.ناگهان ماشین کاملا شروع به چرش کرد و صدای له شدن ماشین و خورد شدن شیشه ها در کوه پیچید و بعد...سکوت مطلق...ماشین از جاده به درون دره پرت شده بود.

اس ام اس زیبا سری 50

sms ziba

اس ام اس ولادت امام موسی کاظم

---------------------------------------------------------------------------------

آن درگهى که پایه‏اش از عرش برتر است
دولت‏سراى حضرت موسى بن جعفر است
آیینه جمال خداوند سرمدى
هم مظهر علوم و خصال پیمبر است
ولادت امام موسی کاظم مبارک باد

---------------------------------------------------------------------------------

حضرت موسی بن جعفر رهبر راه ولاست
باطن نورانی‏اش آیینه ایزدنماست
میلاد با سعادت هفتمن اختر تابناک آسمان ولایت مبارک باد
میلاد نور مبارک

---------------------------------------------------------------------------------

بزم مارا باز آمد عالم آرایى دگر
کز قدومش بزم ما گردیده سینایى دگر
قرنها بگذشته از موسى و شرح رود نیل
آمده اینک به فتح نیل موسایى دگر
ولادت امام حلم و شکیبایی باب الحوائج امام  موسی کاظم بر شما مبارک…فم حواسم خیلی سر جاش نیست لینک. گاز را خاموش کرد و سر میز نشست.مربایی را که روی میز بود را برداشت و در حالی که گاه گاهی به لینک نگاه میکرد مقداری از ان را روی پنکیکی که در بشقابش بود ریخت.لینک متوجه شده بود که مکس میخواهد چیزی بگوید. ساعت دیواری طرح دلسا اما او دلش نمیخواست با مکس حرف بزند.یک پاکت شیر از یخچال بیرون اورد و در کابینت را باز کرد و یک بسته ی نیمه پر سریال را از ان بیرون اورد و روی میز گذاشت.مکس هنوز هم او را زیر نظر داشت.لینک با بی اعتنایی قاشق و کاسه ای را برداشت و صبحانه اش را اماده کرد.مکس تکه ی کوچکی پنکیک در دهانش گذاشت و به ارامی ان را جوید.او منتظر بود لینک حرفی بزند و هنگامی که بی میلی او را دید خودش شروع کرد: -راستی منو مادرت تصمیم گرفتیم دبیرستانتو عوض نکنیم. اس ام اس ولادت امام موسی کاظم اینطوری میتونی  پیش مارک و بقیه ی دوستات باشی. لینک بدون اینکه سرش را بالا بیاورد غذایش را قورت داد و گفت: -خوبه. مکس نگاهی دقیق تر کرد و وقتی او را ارام دید ترجیح داد در مورد موضوع اصلی حرف بزند.با لحنی جدی و پدرانه گفت: -اممم ببین لینک...درمورد مادرت... لینک همچنان با بی میلی در حال خوردن بود.پرسید: -مادرم چی؟ او این گونه حرف میزد تا مکس را از ادامه ی بحث منصرف کند اما مکس به بدخلقی های او عادت کرده بود.دیگرکلک لینک کار نمیکردتبریک میلاد و تولد امام موسی کاظم علیه سلام  .مکس گفت: -من وقتی با مارک در مورد اینکه احساس میکنی مادرت بهت بی اعتماده حرف میزدی صداتو شنیدم. لینک نیش خندی زد: -روش جدیدت برای حرص دادن منه که به حرفام با دوستم گوش میدی؟ مکس نفسی عمیق کشید و با صدایی تذکرمانند گفت: -لینک...اتفاقی شنیدم...و من نمیخوام کسیو حرص بدم. -باشه مهم نیست.خب حالا که چی؟ مکس اب دهانش را قورت داد.سعی کرد عصبانیتش را کنترل کند.هرچند که زیاد عصبی نبود اما نمیخواست لحنش طوری باشد که وضعیت را بدتر کند.پس با ارامش ادامه داد. -جین بهت بی اعتماد نیست.اون موضوع تموم شده.نمیخوام اینطوری در موردش فکر کنی. لینک که دیگر عصبی شده بود از حالت قوز کرده در امد و به صندلی تکیه داد.قاشق را رها کرد و در همان حال پوز خندی زد و با لحنی طعنه امیز گفت: -اوه...اقای ارنر نگرانه که درمورد همسرش چطور فکر میکنن...ممنون از گوش زدت! و لینک لحنش را تغییر داد و لبخند از لبش رفت.به مکس خیره شد.با لحنی جدی ادامه داد: -فکر کردی کی هستی...؟"نمیخوام در موردش اینطوری فکر کنی"؟برای فکر کردنم باید از تو اجازه بگیرم؟اون مادر منه! مکس خود را جمع و جور کرد وارنجش را روی میز گذاشت.وقتی میخواست جدی حرف بزند این کار را میکرد.کمی لحن صدایش را بالا برد: -لینک تو دچار سوءتفاهم شدی. لینک که عرصه اش تنگ شده بود.فریاد زد: -چه سوءتفاهمی؟!اون بخاطر تو از من متنفره...

---------------------------------------------------------------------------------

شده دل وادى سینا به تجلاى موسى
که کلیم خدا آید به تماشاى موسىلینک چراغ قوه اش را روی زمین کنار دیوار پنجره ی اتاقش میچرخاند.بی فایده بود.هیچ چیز ان پایین نبود.صدای پارس کردن باگزی می امد.او هم بیدار شده بود.مارک به سمت لینک امد و گفت: -اونجا نبود. لینک دستش را انداخت و اهی کشید: -اینجا هم فلاسک فندکی ماشین  نیست.فکر کنم صبح باید دنبالش بگردیم. مارک با نگاهی متاسف به علامت موافقت سر تکان داد و هر دو به داخل خانه رفتند. لینک پس از مارک وارد خانه شد.مارک از پله ها بالا رفت ولی لینک همان جا جلوی در که باز بود ایستاد و به حرف های مکس که با تلفن حرف میزد گوش داد.مکس بسیار خوشحال بود.درحال حرف زدن با تلفن لبخند زده بود و چشمانش برق میزد.لینک میتوانست حدس بزند چه کسی پشت تلفن است.مکس با خوشحالی گفت: -عالیه...معلومه خوشحالم...همه جا رو بهت نشون میدم...باشه...خودم میام دنبالت...9 صبح...اره...بابا هم دوستت داره...شب بخیر. و تلفن را گذاشت.با همان لبخند سرش را چرخاند و پیکر قد بلند و خاکستری لینک را که در منظره ی سیاه پشت سرش به خوبی معلوم بود را دید. کفشوی پلین لینک سر تا پا خاکستری پوشیده بود.همان بلوز خاکستری که استین رو ارنجی داشت و شلواری تیره تر که این رنگ ها با چهره ی درهم رفته ی لینک ترکیب شده بودند و او را عصبانی تر نشان میدادند.مکس با صدایی کنجکاو پرسید: -پیداش نکردی؟ لینک نگاهش را دزدید و با صدایی گرفته جواب داد: -نه...بعدا دنبالش میگردم.برایان بود.نه؟ مکس از خوشحالی ریسه ای رفت وگفت: -اره...فردا میاد اینجا. لینک نیش خندی زد: -خوبه...میرم بخوابم. و از پله ها بالا رفت.انگار حسودیش شده بود.احساس میکرد دلش گرفته است و نمیخواست انجا باشد. *** دراتاق را بست و به زمین نگاه کرد.مارک متکای لینک را بقل کرده بود و روی تخت لینک بدون هیچ نگرانی خوابیده بود.دهانش باز بود و خرخر میکرد.لینک از اینکه باید روی زمین بخوابد اهی لیزر حرارتی کشید.بیرون رفت و از جارختخوابی داخل دیوار که کنار اتاق خوابش بود متکایی در اورد و به اتاقش برگشت.روی زمین به پشت دراز کشید و دستانش را زیر سرش برد.چشمانش را بست و به خواب فرو رفت. کابوسی به سرغش امده بود.او بازهم در نقش ان پسر عجیب بود.رین!داشتند در اتاقی سفید او را به تختی سفید رنگ می بستند و او وحشیانه تقلا میکرد.تقلای او تخت را می لرزاند و جیرجیر میله هایش را در می اورد.فشاری که ان مردان سفید پوش به بازویش می اوردند بازوهایش را به درد می اورند.در نهایت او را محکم به تخت کوباندند و گردنش را با نوارچرمی که به تخت وصل بود بستند.دیگر تلاش فایده ای نداشت.همه جایش را با نوار های قطوری شبیه به کمربند بسته بودند.مچ پاهایش،کمرش،مچ دستانش،گردنش،....او با عصبانیت کفی مغناطیسی و خستگی از بین دندان هایش تند تند نفس میکشید.او در یک تیمارستان بود.یکی از ان مردان امپولی را هوا گیری کرد و به رگ دستش تزریق کرد.تپش قلبش خوابید و کمی بیحال شد.مرد از اتاق بیرون رفت.چند لحظه بعد دختری با موهای بلند قهوه ای و مجعد که مقداری از ان را از پشت بسته بود وارد اتاق شد.دختر پیراهنی شکلاتی که تقریبا هم رنگ موهایش بود با استین پفی پوشیده بود.انگار لینک ان دختر جوان را میشناخت.از او نفس زنان پرسید: -اینجا چیکار میکنی؟ دختر با صدایی ارام گفت: -میخواستم ببینمت...هرچند توی وضعیت خوبی نیستی... خشمگین شد.سرش را چرخاند و سر دختر فریاد خفه ای کشید: -برو بیرون. دختر با کلماتی سریع گفت: -دیشب یه چیزی به سیسیلیا حمله کرده بود. دختر صدای نازکی داشت.لینک واکر کودک Moon Walk (رین) قلبش شروع به تپش کرد و با نگاهی نگران دوباره به دختر چشم دوخت.او ادامه داد: -خواهرتو بردن پیش دکتر.اون گفت همش یه توهمه... دختر دستش را روی دست بسته ی لینک گذاشت و گفت: -...من حرفتو باور میکنم.حرف اونم باور میکنم.اون همون چیزی رو دیده که تو دیدی. دختر دست لینک را کمی فشرد و گفت: -باید برگردی. و دستش را رها کرد و به سمت در اتاق رفت.لینک نگاهی به دست او کرد.انگشتری زیبا به دست او بود... . ناگهان فشاری نهیب بر روی قفسه ی سینه اش او را از خواب بیدار کرد و نفسش را گرفت.مارک که برای لیوانی اب از جایش بلند شده بود پایش را روی لینک گذاشته بود و داشت با چشمانی خمار بلند میشد.لینک از درد فریاد خفه ای زد و مارک چشمانش را گشود و پایین را نگاه کرد.با دستپاچگی ساعت دیواری طرح کیان پایش را برداشت.مارک کمی هول کرده بود و همان گونه که پاهایش را جمع کرده بود میپرسید: -رفیق حالت خوبه؟خوبی؟ یه چیزی بگو! لینک با ناله قفسه ی سینه اش را که هنوز درد میکرد مالید و بدون برداشن دستش بلند شد.با صدا و صورتی گرفته گفت: -خدا لعنتت کنه مارک...تو...آیییی(ناله ای خفیف)...تو مگه چشمت کار نمیکنه؟ و دوباره ناله ای کرد.مارک که دید اتفاقی نیفتاده است نفسی کشید و بلند شد: -خیالم راحت شد...آخیش!خوب من برم اب بخورم. و اتاق را ترک کرد.لینک در ساعت دیواری طرح آیسان همان حالت نشسته چرخید و به ساعت نگاه کرد.ساعت 6:30 صبح بود.با تلسکوپ به بیرون نگاهی انداخت.بعد از پشت شیشه ی پنجره حیاط را نگاه کرد.مارک ابش را خورده بود و داشت به سگش غذا میداد.لینک سوزشی را در شکمش حس کرد.البته این سوزش از گرسنگی بود.وارد اشپزخانه شد تا چیزی بخورد.مکس در اشپز خانه در حال پنکیک درست کردن بود.به لینک نگاهی انداخت و با لبخند گفت: -صبح بخیر!چی تو رو این وقت صبح بیدار کرده؟ لینک با صدایی بی میل و عصبی ساعت دیواری طرح ارمغان گفت: -لگدِ مارک... لبخند مکس محو شد و با چشمانی گشاد شده پرسید: -چی؟لـ...لگد؟ لینک به سمت یخچال می رود و میگوید: -مهم نیست.فکر میکردم نزدیکای 9 صبحانه میخوردی. و در یخچال را باز کرد.مکس پنکیکی را در بشقاب کنار دستش گذاشت و جواب داد. -اره ولی ساعت 9 میرم دنبال برایان.پنکیک میخوری؟تازه یاد گرفتم!ولی خوشمزه ست! و بشقابی که چند پنکیک طلایی داخلش بود را روی میز نهارخوری گذاشت.لینک در حالی که در یخچال را باز نگه داشته بود و به پنکیک ها نگاه ساعت دیواری طرح بلور میکرد گفت: -میدونی به تخم مرغ حساسیت دارم...میخوای من رو به کشتنم بدی؟ و بدون تکان دادن سرش به مکس نگاه کرد.مکس که این موضوع را فراموش کرده بود از دست خودش دلخور شد و با لحنی ارام گفت: -متاس

---------------------------------------------------------------------------------

اس ام اس فلسفی ۹۳ پیامک سنگین و مسیج

---------------------------------------------------------------------------------

راز مرگ شمع را فقط آخرین و زیباترین شعله اش میداند

---------------------------------------------------------------------------------

وقتی به کسی بطور کامل و بدون هیچ شک و تردیدی اعتماد می کنید

در نهایت دو نتیجه کلی خواهید داشت :

شخصی برای زندگی یا درسی برای زندگی

---------------------------------------------------------------------------------

رفتن دلیل نبودن نیست

---------------------------------------------------------------------------------

وقتی عشق در را زد زود باز نکنید ، بعضی ها مثل بچه ها زنگ میزنند و فرار میکنند

با این درامد کم سراغ پاپ اپ و این جور چیزا نرفتم ( پاپ اپ باعث از بین رفتن محبوبیت سایت میشه ) بعدش یواش یواش که کاربر جذب کردم ، دیدم که میشه خیلی از اینها ، از این سایت درامد داشته باشم . با ایده هایی که بر روی سایت اجرا کردمد بالش خوب چطور بالشی است؟ ابتدا صفحه پرسشهای رایج مسافران کیش را مطالعه بفرمایید.برای انتخاب تور و هتل با یکی از آژانسهای گردشگری تماس گرفته و قیمت را بپرسید. قیمت بعضی از تورها و هتل های کیش را میتوانید در صفحه تورهای کیش ببینید.سپس با مراجعه به صفحه هتل های کیش ، عکس ها ، امکانات و نظرات بقیه ممحصولات شما قاپرسشهای رایج برای سفر به جزیره کیشاین بخش جمع بندی و خلاصه نظرات مسافران جزیره کیش می باشد و به مرور زمان تکمیل می گردد. شما هم اگر قصد سفر به جزیره کیش را دارید می توانید سوالات خود را در تالار گفتگو ( راهنمای کیش اولیها ) مطرح نمایید.سفر به کیش در ماه محرمتور کیشمسافرت به جزیره کیش با تور بهتر است یا شخصی؟تور کیش شامل چه خدماتی می باشد جنس بالش باید پر، اسفنج یا الیاف باشد؟   ؟قیمت هتل و تور را از کجا بپرسیم؟هتل خود را چگونه انتخاب کنیم؟نظرات درباره هتل انتخابی بسیار متفاوت است چی کار کنیم؟توصیه ها برای قبل از سفر چیست؟پرواز تهران به کیش چه مدت طول می کشد؟پس از رسیدن به فرودگاه کیش چه کاری انجام دهیم؟آیا می توان سوئیت یا آپارتمان نیز در کیش اجاره کرد؟آیا آب و هوای جزیره کیش بسیار گرم و مرطوب است؟مناسبترین زمان از نظر آب و هوا برای سفر به کیش چه زمانی است؟سفر به کیش با خودروی شخصی (زمینی - دریایی) چگونه است؟آیا شنا در آبهای جزیره کیش خطرناک است؟قیمتها در جزیره کیش چگونه است؟بازارها و مراکز خرید جزیره کیش کجاست؟توصیه ها برای خرید از بازارهای کیش چیست؟قیمت تفریحات آبی مثل جت اسکی ، غواصی بالش باید نرم باشد یا سفت؟ و ... چقدر است؟مراکز دیدنی و تفریحی جزیره کیش کجاست؟قیمت و کیفیت غذا در رستورانهای کیش چگونه است؟سفر به کیش در زمانها و مناسبتهای مختلف چگونه است؟چگونه روزهای سفر خود را برنامه ریزی کنیم؟کرایه اتومبیل بدون راننده در جزیره کیش چگونه است؟هتل کیشمسافرت به جزیره کیش با تور بهتر است یا شخصی؟سفر به جزیره کیش با تور معمولا بهتر است و هزینه کمتری نسبت به سفر شخصی دارد. آژانسهای مسافرتی هتل ها و صندلی هواپیماهای کیش را به صورت سالیانه و با قیمت مناسبی اجاره می کنند. بنابرایوردید و متوجه شیم که مشکل از شماست نه ما منظورم اینه که متوجه شیم که شما جای استفاده برای یک سیستم برای دو سیستم استفاده کردید و از اینجور مشکلات خو ب نه اما بالش های طبی برای افراد و شرایط خاص اگر از ما بود در کمترین زمان ممکن لایسنس دیگری تحویلتون خواهد شد لینکم کلیک میکنم فیلتر میشود؟؟؟؟علاوه بر این زمانی که دامنه را در سایتهای انالیزگر مثلا انالیزکننده سئو یا انالیز کننده رنک سرچ میکنم به جای نمایش نایج، صفحه فیلترینگ بازمیشود!!!!سیستم سایتم وردپرس هست چون اساسا عرصه نت سرمایه کمتری نیاز داره و ریسک کار کردن در این عرصه کمتر از بیرورن هست شما بیرون یه مغازه بزنی و جمعش کنی پدر ادم درمیاد و کارش تمومه اما در نت شما تنها با چند هزارتومن سایتی رو می زنی که ممکنه برات ماهانه چند صد هزار تومان درآمد داشته باشه با توجه به این که بحث خوب داره میره جلو . لطفا اسپم نکنید . اجاازه بدید دوستان بیشتر نظر خودشون و دلایلشون رو برای انتخاب این راه بگن . بالش های طبی شیبدار مثلثی شاید در افراد تازه وارد تاثیر خوبی داشته باشهشما میدانید مشکل از کجاست؟ سایتتون روی هاست ایرارقم زد. ما 10 مهر رفتیم و 13 شب برگشتیم خیلی خوب بود و عالی - هتل صدف عالی عالی بود. صبحانه و نهار عالی برخورد پرسنل عالی و محیط آرام و خوب و اتاق ها بسیار زیبا. جاهایی که رفتیم خرید مرکز تجاری عالی و کلی خرید کردیم امکانات مناسبی نداشت.گشت جزیره با کیمیا گشت کیفیت بسیار پایینی داشت و وقت تلف کردن بود.کشتی آکواریوم بسیار عالی با قیمت مناسب بود و خیلی خوش گذشت.کنسرت مازیار فلاحی عالی بود93/06/24alirezaسلام مادو سال پیش کیش بودیم تو آذرماه واقعا جذاب بود. هیجا آرامش دریا رونداره ما هتل پردیس بودیم عالی بود.روز اول رفتیم بازار مرجان تا تهش رفتیم پشتش ساحل راهنمای خرید بالش طبی بود خیلی ساکت خلوت بود.توصیه میکنم برید تا آرامش دریا روحس کنیدهیجا مثل اونجا نمیشه.دلفیناریوم ام جالبه.خیلی دوست داشتم دوباره برم کیشامروز خبر دادن میخوایم بریم93/06/11فریدزندگی درجزیره زیبایی کیش خاطره بیادماندنی 1389/12/17تازه نزدیک به عیدنوروزبودامدم به جزیره زیبایی کیش واسه کار3روزدنبال جست جوی کارروز4کارجورشدخدمات دربازارمرکزتجاری شب کارروزاستراحت شبهاکار93/06/06محسنسلاممن توی اسفند 92 رفتم کیش . توصیه می کنم هرکی خواست بره حتما اون موقع ها بره چون هم هواش خوبه و هم خلوت و بیشتر اجناس بازار هم Off خورده شباش حتما ساحل پدیده و اسکله تفریحی رو تو برنامش بزاره رستوران ایرانویچ و پدیده و صفدری و هم بره . اگه تونست  بالش های طبی انواع و اقسام جزیره هندورابی هم جالیه و همچنین جنگ ایرانیان و کشتی نوید و پاراسل و غواصی و جت اسکی و رستوران سنگی و چایخانه ساحلی و سا 2 و3 ماه اول کار تنها 30 40 تومن ماهیانه درامد داشتم که صرف هزینه های هاستینگ میشد . ولی  به کسب درامد پرداختم ، سایتی که داشتم و دارم تخصصی هستش . در حال حاضر به مرحله ای رسیدم که 2 سال پیش اصلا فکرشو نمیکردم .چیزی که باعث شده به یه درامد برای رفع یک پروژه همکاری در فروش هست که بیست درصد از فروش تقدیم دوستان میشه. منتهی ما تنها با چند سایت بیشتر تمایل نداریم که فعلا کار کنیم. لطفا سایت های پیج رنک 3 به بالا سایتشون رو و ایمیلشون رو در صورت تمایل به من به صورت پیام خصوصی ارسال کنند تا بعد از بررسی ایمیل همکاری رو کدام بالش طبی به درد شما می خورد؟ براشون ارسال کنم. رنک الکسا خیلی برای ما تاثیری نداره. بیشتر محتوی و استنداردهای سایت برامون مهم هست. فیلتوبمستری خیلی به نظر من دنیای پیچیده ای هستمن خودم مثله خیلی اولش واسه تفریح اومدم اما بعدا به چشم شغل بهش نگاه کردمبه نظر من از این دید نگاه کردن به وبمستری خیلی خوبه : شغل دوم،درآمد اولچون هنوز نت کشش اینو نداره بگیم فقط نت به نظر من دو شغل بودن خیلی بهترهمثلا یه کاری بیرون داشته باشی و یه کار خوبیم تو نت راه بندازیهدفم از وبمستری معروف شدن بود و اصلا به کسب درآمد فکر نمیکردم . یا بهتره بگم بلد نبودم چه جوری کسب درامد کنم . قبل از اینکه برم سراغ سایت ، رفتم سراغ وبلاگ نویسی ، 5و6 ماه بعدش که فهمیدیم چی به چیه ، وبلاگ رو تبدیل به سایت بالش های طبی مخصوص خواب کردم .نم جوون توی مسیر گذاشتن که از اصول مشتری مداری هیچی نمیدونن یعنی رفتار مناسبی ندارن. در کل صداقت هم وجود نداشت اطلاعات غلط میدادن راجع به هزینه عکس و غیره.سرویس بهداشتی جوابگوی جمعیت نبود.بوفه کوچک هم ر روز آخر استفاده کنین چون عضلاتتون میگیره و خسته میشین.5-شاندیز صفدری و آبشار هم شامشون عالیه هم موزیکش.جنگهای پازل شو و پارسی شو هم موزیکشون عالیه هم مکانشون و هم برنامه کمدیش.6- تا جائیکه میتونین بچه همراه خودتون نبرین.7-از راننده تاکسی بخواین تاکسیمترشو روشن کنه و اگه تو گرفتن کرایه بهشون شک کردین کد و شماره مرکزشونو بگیرین و موضوع رو باهاشون مطرح کنین.8-در هر زمینه ای اگه راضی نبودین قضیه رو با پلیس 110 در میون بذارین.من آنچه شرط بالش های طبی بلاغت بود گفتم.یا حق93/07/23مهدیبا سلام من باخانواده تو شهریور ماه به کیش رفتیم بر خلاف یک سری نظرات که قبلا همینجا دیده بودم که یک سری هتلها در حد پولی که میگیرن نیستن تو اتاقها حشرات موذی مثل ساس یاغیره وجود داره مادر هتل قایم فاز جدید بودیم خیلی از نظر تمیزی وامکانات اتاقهاورستوران وبرخورد پرسنل عالی بود من برای سفر بعدی هم همین هتل انتخاب میکنم به چند دلیل اول همون موارد بالا که گفتم دوم بخاطر نزدیکی این هتل به مراکز تجاری و تالار شهر که هر شب مراسم جشنواره اونجاست93/07/23مرتضی از کرمانسلام.خلاصه و مفید بگم هتل ما قائم بود که اصلا کیفیت مناسبی نداشت.برای گردش در جزیره کیش غواصی-شاتل-جنگ شبانه رو حتما حتما برید مخصوصا جنگ پازل شو هتل ارم که حرف ساعت دیواری طرح دلسا نداشت بلیطاشم از هایپر مارکت بخرید.دوچرخه یا موتور(اسکوتر) حتما امتحان کنید-پارک دلفینها هم برید یک بار دیدنش می ارزه--جاهاییم که اگه نرید چیزی رو از دست ندادید مثل کشتی آکواریوم یا تفریحی،گشت جزیره(البته اگه کیش اولی هستید برید)،بازارها هم ونوس خوبه و کنار پردیس 2 یه مغازه هست هر چی بخواین توش پیدا میشه اونجام برید سری بزنیددر کل برید خوش بگذرونید خریدم بکنید و تا جایی که میتونید چونه بزنید.خوش بگذره93/07/20مصیسلام دوستان..من ودوستم هتل ابادگران رفتیم .سرویس بهداشتی اصلا خوب نبود.جاهای تفریحی..کشتی نوید رفتیم که فوق العاده بود.وشب روی عرشه بسیار رومنس بود.سافاری وشاتل هیجان انگیز بود.سوارکاری هم بدک نبود.گشت دور جزیره با دوچرخه رو دوست ساعت دیواری طرح بلور داشتموودر نهایت گشت دور جزیره هم برای اشنایی با کیش خوب بود..پیشنهاد میکنم حتمابرین.سفر فراموش نکردنی قطعا براتون رقم میخوره.از زندگی لذت ببرین.وبا دیدن زیباییها خداوند رو بیشتر لمس کنید93/07/16ناناسلام به دوستان خوبم که از راهنماییهاشون استفاده کردم تا خاطره ای هم برای منمناسب برسم ، شاید همین بی توجهی به کسب درآمد بوده و تمرکز زیاد برای بهبود و به روزرسانی مطلوب سایت بوده که تونستم بدون اینکه از کارم دلسرد بشم ، کار رو اده به اطلاعات داده شده مانند: امکانات هتل، عکس هتل ها، آراء کاربران و جدول مقایسه ای هتل ها برای انتخاب و رزرو تور خود اقدام نمایید.حتما به ساعت پرواز برگشت از کیش و هماهنگی آن با ساعت تحویل اتاق هتلتان توجه کنید. ممکن است پرواز شما عصر یا شب ساعت دیواری طرح ارمغان باشد، در این حالت یا باید برنامه ای برای بعداز ظهر خود درنظر بگیرید یا هزینه اقامت مازاد ( بعد از ساعت دوازده ظهر) را هتل از شما دریافت خواهد کرد.برای مطرح کردن سوالات خود درباره هتل ها و مقایسه هتل ها با یکدیگر از تالار گفتگو بخش هتل ها و مراکز اقامتی استفاده نمایید. بعضی از لینکهای مفید را در زیر مشاهده میفرمایید:راهنمایی برای انتخاب هتلموضوعات مربوط به مقایسه هتل های کیشاز تحویل اتاق ساعت 12 ظهر تا پرواز چه کنیم؟ستاره پرواز آسیانظرات درباره هتل انتخابی بسیار متفاوت است چی کار کنیم؟نظر دهندگان از قشرهای مختلف جامعه و با سلایق مختلف هستند و تا حدی طبیعی است که نظرات با یکدیگر متفاوت باشد. ما نهایت سعی خود را انجام می دهیم تا نظرات صحیح را برای نمایش تایید نماییم ساعت دیواری طرح آیسان . با اینحال با توجه به تعداد زیاد نظرات و محدودیتهای موجود امکان دارد بعضی از نظرات هم صحیح نباشند. نحوه تایید و نمایش نظرات را بخوانید. پیشنهاد ما این است که در نظرات موارد کلی و مهم را در نظر بگیرید. مواردی مانند نوع اتاق، پاکیزگی، مکان هتل و ...جدول مقایسه هتل ها معیار خوبی برای انتخاب هتل می باشد. به نظر ما در سفر سخت نگیرید و سعی کنید از آرامش و زیباییهای طبیعت جزیره کیش استفاده نم    برای همکاری در وب انگلیسی اماده هستم و میشه ایده های خوبی رو اجرایی کرد.دوستانی که مایلند همکاری کنیم یک گروهی تشکیل بدیم با سلامسال گذشته که کیش بودیم تصمیم گرفته شد طبق عادت همیشه سری به ماساژ تایلندی نیلوفر آبی بزنیم که منوجه شدیم که هتل مارینا مثل هتل داریوش این ساعت دیواری طرح کیان خدمات رو ارائه میده رفتیم هتل مارینا تا هتل رو از نزدیک ببینیم تا اگر خوب بود دفعه هتل مارینا رو برای اقامت انتخاب کنیم.به غیر از اینکه از مراکز خرید و .. دور بود که این مورد میتونه قابل اغماض باشه در کنار نو بودن هتل و دیگر امکاناتش و لی برخورد پرسنل ماساژ بسیار بد بود و هرچه قدر که در نیلوفر آبی هتل داریوش با ما خوش گذشت و همه بسیار محترم و گرم برخورد میکردن و فضا خوب بود در هتل مارینا خبری نبود.لابی هتل زیبا بود ولی در هتل جنب و جوشی و هیجانی دیده نمیشد.   اس ام اس فلسفی ۹۳ خوش بگذره93/08/27sajadhadadمن از تاریخ 08/08 ال 8/14 در کیش بودماول اینکه تا آخر محرم موزیک و چیز هایی مربوط به موزیک در کیش تعطیلهحتمن برید قواصی برای من 80 تموم شد و 60 هم دادم برای عکس و فیلم-نیازی به بلد بودن شنا نیست و واقعا هیجان داره-خیلی خوش میگزره-جت اسکی تهش 15 دقیقه برید و بقیش دیگه حوصلتون سر میره-سعی کنید اگه اونجا خونه یا ویلا دارید مثل من ، حتمن مرغ گوشت و میوه رو با خودتون ببرید بقیعه چیزها رو هم از هایپر مارکت بخرید. من 3 روز اس ام اس فلسفی ۹۳ ماشین اجاره کردم چون آشنا بود نه چک دادم نه کارت شناسایی و نه پول. شد شبی 120-یه توسان با یک هزار کیلومتر کارکرد-یادتون باشه حتمن ماشین دارید اجاره میکنید دقت کنید که ماشینی بگیرید که کم کارکرد باشه چون همشون بوی سیگار مشروب و تریاک میدن. باز اگه حال داشتم میام از تجربیاتم میگم. سوال داشتید بپرسیدوقتی با زنتون میرید کیش مجبورید جایی دهن پر کنی ببریدش که بره برای اقوام و دوستانش بگه و شما هم سرتون رو بگیرید بالا.اگه مجرد هم باشید یا بخواهید با دوستان برید باز فرقی نمیکنه قواصی چیزیه که میتونه عکساش باعث پوزتون بشه-الکی وقتتون رو با پاساژهای مزخرف هدر ندید. بهترین پاساژا برای پولدارا و فقرا فرقی نداره پردیس -محتمع تجاری و سارینا هست-دونبال تخفیف بگردید -ماشین اجاره کنید و کمی گاز بدید و حال کنید-حتمن یه سری به کشتی یونانی بزنید اگه ماشین دارید یه بار روز برید یه بار شب آخر وقت-عمو اکبر رستوران خوبیه غذاش ارزونه و لی اگه شانستون روزی برید که آشپزش با زنش دعوا نکرده باشه آخه بگیر نگیر داره بعضی وقتها خوب بعضی وقتها اشغال . توتی فروتی برید پیتزاش با یقعیه کشور یکیه ولی سالاد سزار رو بخورید.سعی کنید روز خاصی رو برای خرید و پاساژ دیدن اختصاص ندید به جاش سعی کنید هر موقع گزرتون به پاساژس افتاد برید ببینیتش. خریداتون رو همه رو از یه جا نکنید یه جنس تو این خراب شده تو صد تا مغازه صد جور قیمت داره. حتمن سری هم به صندلی های ماساژ بزنید ارزون هستند و خستگیتون رو در می کنند. همه بلیط های مراکز تفریحی رو یه دفعه نخرید کم کم و روز به روز این کارو کنید. پلاژ هم برید و کمی برنز کنید خیلی تمیزه.93/08/27ماناباسلام خدمت دوستای عزیزامسال مهررفتیم کیش هوا خوب بود31 درجه بالاصفرزیاد گرم نبود تفریحات دریای هم بد نبود پاساژها فقط مروارید(ارزونتر از مجتمع) ومجتمع تجاری ارزش رفتن داره بخدا غیرازاین دومورد هرکدوم رابری پشیمونی ما ازنظرات سایت استفاده کردیم همه رایه سرزدیم پشیمون شدیم فقط شب ها اسکوتربرقی بگیرید دورساحل بگردید خوش می گذره ساعت30 تومان تفریحات دریایی هم غواضی جت اسکی خیلی حال میده ولی درکل تفریحات وهزینه های کیش واقعا گرون علی الخصوص سافاری اصلا ارزش پولی که میدی رانداره فقط فریب کاریه هرکسی که اونجابود پشیمون بود.لطفا" مسئولین عزیز کیفیت تفریحات وهزینه ها راپیگیری کنید.(درضمن باپولی که درکیش خرج می کنی خیلی راحت وکم هزینه ترمی تونی بری استامبول و خیلی بیشترهم خوش می گذره)درمجموع بابت هرچیزپول اضافی خیلی ازت میگیرن دونفربودیم رستورا رفتیم 200هزارازمون گرفتند درحالیکه چندماه قبل استامبول بهترین رستوران لب دریا بهترین غذا 85000 تومان دادیم خیلی هم خوشمزه بود.93/08/04رادینبا سلام.من از 16 مهر تا 20 مهر رفتم کیش.هوا بسیار عالی و مثل همیش باحال.من چون کارمندم از مهمانسرای سازمانمون استفاده کردم و نمیتونم در مورد هتل نظر بدم.ولی موردی پیش اومد که از هتل پارسیان دیدن کردم.دوستان باید بگم کسی که کیش میره به قصد تفریح وگاها خرید میره ونبایست زیاد تو قیدوبند هتل باشه.بنظر من همین هتل پارسیان با توجه به نزدیکیش به کلیه بازارهای مهم کیش همچنین اسکله تفریحی و مرگز تفریحات آبی و دریا خیلی خوبه چون هم تمیزه هم قیمتش پائینه و هم تو کرایه تاکسی صرفه جوئی میشه.روز اول به محض ورود مثل همیشه رفتم کانتر گردشگری هایپر مارکت پیش یاشار عزیز.

---------------------------------------------------------------------------------

اس ام اس فلسفی جدید

اس ام اس فلسفی جدید

اس ام اس فلسفی زیبا و جدید خفن

به همه عشق بورز، به تعداد کمی اعتماد کن و به هیچکس بدی نکن

(شکسپیر)

اس ام اس فلسفی جدید و باحال

چنان باش که بتوانی به هر کس بگوئی مثل من رفتار کن

(کانت)

اس ام اس فلسفی

بهترین یار و پشتیبان هر کس بازوان توانای اوست

اس ام اس فلسفی عاشقانه

برای پیشرفت و پیروزی سه چیز لازم است اول پشتکار دوم پشتکار، سوم پشتکار.

(لردآدیبوری)

اس ام اس فلسفی غمگین

کسی که به جلوی رویش نگاه نمی کند عقب می ماند.

(مثل اسپانیولی)

اس ام اس فلسفی باحال

بالاترین ارزش برای انسان اینست که راهی به شناخت خویش پیدا کند.

(امام علی «ع»)

اس ام اس فلسفی زیبا

کسی که فقط به کمک چشم دیگران می بیند گول می خورد.

(مثل فرانسوی)

اس ام اس فلسفی و عرفانی

همه کسانی که با تو می خندند دوستان تو نیستند.

(مثل آلمانی)

اس ام اس فلسفی

اس ام اس

میراثی گران بهاتر از راستی و درستی نیست.

(شکسپیر)

sms falsafi

اشخاصی را که از فرصت های مناسب زندگی خود کمال استفاده

را می برند خود ساخته می گویند.

(توتل)

اس فلسفی

ثروت و افتخاری که از راه نامشروع به دست آمده مانند ابری زودگذر است.

(کنفوسیوس)

اسمس فلسفی

خوش بین باشید اما خوش بین دیر باور.

(ساموئل اسمایلز)

اس ام اس فلسفی زمستان

کسی که از مرگ می ترسد از زندگی لذت نتواند برد.

(اسپانیولی)

اس ام اس فلسفی اسفند ماه

زینت انسان در سه چیز است ؛ علم، محبت، آزادی.

(افلاطون)

اس ام اس فلسفی قشنگ

ترقی مولود فعالیت دائمی است زیرا استراحت چیزی به جز انحطاط در بر ندارد.

اس ام اس فلسفی امروز

آنان که به علم خود عمل نکنند مریض را مانند که دوا دارد و به کار نبرد.

(دیمقراطیس)

اس ام اس فلسفی 92

گرز برزگ زندگی ممکن است سرم را بشکند اما گردنم را خرد نمی کند.

(مثل چینی)

اس ام اس فلسفی مشتی